موسسه تندخوانی نصرت

کلاس عکس خوانی

تندخوانی

از تندخوانی تا عکس خوانی

ذهن انسان، عملکرد بسیار عجیبی دارد. او در به خاطر سپردن مفاهیم و تصاویر قدرت زیادی دارد و میتواند یک تصویر را با تمام جزئیاتش به ساعتها سخنرانی و نوشته تبدیل کند. این کار را می تواند به صورت برعکس نیز انجام دهد. یعنی ساعتها سخنرانی و صدها صفحه نوشته را به یک عکس تبدیل کند. در سیستم عکسخوانی، قرار است شما تمامی کلماتی که روی کاغذ نوشته شده است را به ذهن بسپارید. و هر زمان به ان نیاز داشتید، مطالب را با استفاده از ضمیر ناخوداگاه خود استخراج کنید. این روش از مطالعه برای زمانهایی که شما کار خاصی ندارید و امتحان جدی در پیش ندارید یا قرار نیست در یک ازمون شرکت کنید می تواند ثمر بخش باشد. مثلا زمانی که شما قرار است در اینده بلند مدت خودتان، مثلا ده سال دیگر، سخنران شوید. میتوانید از الان کتابها را به این صورت بخوانید چون قرار نیست در یک ازمون جدی شرکت کنید و به فراخوانی فوری مطالب هم نیازی ندارید. اما وقتی میخواهید یک کتاب را امروز بخوانید و فردا در ازمون ان شرکت کنید، این روش نمیتواند مفید واقع شود. چون شما باید تمام مطالبی که خوانده اید را الف- دقیقا بخوانید ب- دقیقا حفظ کنید ولی با مطالعه به روش عکس خوانی، کمتر از ده درصد مطالب وارد ذهن خودآگاه شما میشود. انهم مطالبی که با تیتر بزرگ نوشته شده اند. مطالبی که به ذهن ناخوداگاه وارد میشوند، در همان قسمت ناخوداگاه می مانند و ممکن است ده سال یا 15 سال بعد فراخوانی شوند.

تندخوانی

درباره کلاس عکس خوانی

شاید شما با کلمه عکس خوانی اشنا شده باشید. عکس خوانی یا فوتوریدینگ نوعی روش برای مطالعه میباشد که هرچند مبنای علمی چندان دقیقی ندارد و به عنوان یک روش استاندارد و باپایه و اساس در جهان شناخته نمیشود ولی در ایران و برخی کشورهای همسایه طرفداران رو به رشد خود را دارد. شما می توانید به طور جسته و گریخته، اطلاعاتی را در مورد عکس خوانی از لابلای کتابهای تندخوانی به دست آورید

تندخوانی

اهمیت عکس خوانی

به طور کلی، اهمیت ویژه ای برای کلاسهای عکس خوانی میتوان در نظر گرفت. هر چند در ایران معنای دقیقی از عکس خوانی نمیتوان در نظر گرفت ولی به طور کلی، عکس خوانی را می توان نوعی از روش مطالعه محسوب نمود که شما با به کار بردن اصول عکس خوان ذهنی و تصویر سازی کتاب را سریعتر بخوانید. برای یادگیری عکس خوانی میتوانید کتابهای فوتوریدینگ را مطالعه نمایید. کتاب فارسی با این عنوان در ایران منتشر نشده است. (تا زمان نگارش این متن*

تندخوانی

برگزاری کلاس عکس خوانی

در صورتی که تمایل دارید در یکی از کلاسهای عکس خوانی شرکت کنید میتوانید با موسسه تندخوانی نصرت شرکت نمایید. این کلاسها برای 6 ماه در نظر گرفته است و نوعی تندخوانی محسوب میشود. با توجه به نگرش واحد موسسه تندخوانی نصرت به برگزاری انحصاری کلاسهای تندخوانی کلاس های عکس خوانی با هدف افزایش سرعت مطالعه برگزار میشود و نوعی روش مطالعه برای دانش پذیران میباشد. در کلاسهای عادی تندخوانی در مورد عکس خوانی و نحوه افزایش سرعت با روش عکس خوانی توضیح اجمالی داده میشود

تندخوانی

نحوه ثبت نام در کلاس عکس خوانی

کافیست تماس بیگرید

جهت شرکت در یکی از کلاسهای عکس خوانی میتوانید با دفتر مرکزی موسسه تندخوانی نصرت تماس حاصل فرمایید. همکاران ما در اولین زمان ممکن اطلاعات لازم را به شما منتقل خواهند نمود. همچنین میتوانید جهت کسب اطلاعات بیشتر درمورد کلاسهای عکس خوانی به صورت حضوری در محل موسسه تندخوانی نصرت حاضر و با کارشناسان مربوطه مشاوره نمایید ما مفتخریم که اولین در تندخوانی بوده ایم و اکنون نیز توانسته ایم جدیدترین روشهای مطالعه و یادگیری را ترجمه و دراختیار شما عزیزان قرار دهیم

تندخوانی

فرق عکس خوانی و تندخوانی

عکس خوانی و تندخوانی در یک سطح و زیر مجموعه ی یک رشته میباشند.

در ایران تندخوانی به هر روشی گفته می شود که سرعت مطالعه شما را افزایش میدهد. بنابراین عکس خوانی نیز نوعی تندخوانی محسوب میشود ولی اسپید ریدینگ که یک روش برای تندخوانی محسوب می شود در ایران به تندخوانی شناخته میشوند. بهتر است گفته شود تفاوت عکس خوانی با اسپید ریدینگ در چیست ولی عکس خوانی را نمیتوان با تندخوانی مقایسه نمود چون عکس خوانی به گونه ای روش خواندن محسوب میشود که بدون شک سریعتر از روش خواندن های مرسوم میباشد

تندخوانی

تفاوت اسپیدریدینگ و عکس خوانی

عکس خوانی نوعی تندخوانی است ولی اسپید ریدینگ نیست

اسپیدریدینگ یک روش برای خواندن و سریعترخواندن محسوب میشود که در دنیا به عنوان یک روش برای مطالعه محسوب میشود. روش اسپیدریدینگ از فیلترهای سخت پژوهشگران گذر نموده است و این فرضیه که انسان میتواند با انجام یک سری تمرین، سرعت حرکت چشم خود را افزایش دهد از نظر علمی به اثبات رسیده است ولی عکس خوانی با اینکه یک روش جدید محسوب نمیشود کما کان به عنوان یک روش علمی و استاندارد برای مطالعه محسوب نمی شود با اینحال موسسه تندخوانی نصرت، این دوره را به عنوان یک دوره تکمیلی برای خواندن به دانش پذیران علاقه مند به تندخوانی تدریس مینماید

تندخوانی

محل برگزاری کلاس عکس خوانی

اولین دوره های عکس خوانی در موسسه تندخوانی نصرت برگزار شده است و برگزاری این دوره ها کماکان ادامه دارد

در صورتی که تمایل دارید با عکس خوانی اشنا شوید و در یکی از این دوره ها شرکت کنید، شما میتوانید با موسسه تندخوانی ما تماس حاصل فرمایید. این موسسه با سالها تدریس تخصصی در زمینه روشهای مطالعه، به طور صحیح شما را با تمرینات تندخوانی و اموزشهای مربوط به عکس خوانی اشنا می نماید به گونه ای که بتوانید سرعت مطالعه خود را به همراه روش مطالعه خود افزایش دهید

تندخوانی

سیستم عکس خوانی از چه زمانی در ایران رواج پیدا کرد

abasmanesh . com

حدود سال 89 که در کلاس تندخوانی آقای عبا س منش شرکت کردم، یک جلسه از کلاس ایشان به توضیح و تمرین روش عکس خوانی اختصاص داشت. در سال 91 یا 92 آقای سعید محمد ی تدریس عکس خوانی را در دانشگاه شریف آغاز کرد. به گفته او، این روش نوعی روش تکمیلی برای تندخوانی محسوب میشود. موسسه تندخوانی نصرت از سال 92 این کلاسها را برای شاگردان خصوصی خود برگزار می نمود. در حال حاضر نیز کسانی که یک دوره در کلاسهای این موسسه شرکت کرده اند و دوره تکمیلی را نیز گذرانده اند میتوانند در این کلاسها شرکت نمایند قابل ذکر است که روش عکس خوانی به عنوان یک روش استاندارد برای مطالعه محسوب نمی شود. این کلاسها صرفا به بیان آخرین دست یافته های بشر به روش های نوین مطالعه می پردازد و ما در هنگام ثبت نام و شروع کلاس شرایط این دوره ها را برای دانش پذیران توضیح می دهیم

تندخوانی

جایگاه عکس خوانی نسبت به تندخوانی

هر چند روش عکس خوانی در دنیا در حال تکامل است و چندان نمی توان در مورد آن سخن گفت ولی ما معتقدیم کسانی که یک دوره تمرینات چشمی را انجام داده اند و سرعت حرکت چشم خود را افزایش داده اند، پس از آن روش مطالعه خود را به سمت عکس خوانی ببرند نتیجه ی بهتری از این دوره ها خواهند گرفت

تندخوانی

آیا من می توانم عکس خوان شوم

به عقیده ما، روش صحیح مطالعه باید از مدرسه آغاز شود. در ایران، متفکران و کسانی که دروس مدرسه را می نویسند، با تغییر روش تدریس از ارزشیابی نمره ای به ارزشیابی توصیفی در پی این مساله بوده اند که دانش اموزان از دوران ابتدایی روش مطالعه خود را با جدیدترین روشهای مطالعه روز دنیا تطبیق دهند هر چند این سیستم مورد قبول بسیاری از معلمان قدیمی قرار نگرفته است و هنوز هم به دادن نمره به دانش اموزان اصرار می ورزند، ولی اموزش و پرورش ایران اصرار دارد که معلمان با روشهای جدید به تدریس در مقاطع ابتدایی بپردازند. بدون شک اگر از ابتدا دانش اموزان روش مطالعه و روش درک خود را تصحیح نمایند، نیاز به دوره های تکمیلی نخواهند داشت و تجربه به ما نشان داده است که بزرگسالان توانایی زیادی در تغییر روش درک و مطالعه خود ندارند و این به خاطر عادت چند ده ساله به درک کردن با روش های شخصی خودشان است

تندخوانی

شش قسمت عکس خوانی

به طور مرسوم شش قسمت عکس خوانی مورد بحث در کلاسها قرار میگیرد. در اینجا به طور خلاصه وار به این شش قسمت عکس خوانی اشاره می شود قسمت تصویر خوانی 1. آمادگی این زمان آن است که از لحاظ فیزیکی آماده ی تصویر خوانی بشوید و در مورد قصد خود کاملا آگاه شوید. 2. وارد حالت یادگیری سریع شوید. اینجا باید از لحاظ فیزیکی آرام و از لحاظ ذهنی متمرکز باشید. وارد شدن به این حالت از بدن و ذهن شما را آماده ی جذب اطلاعاتی می کند که تصویر خوانی می کنید. 3. تمرکز، تاثر و نتیجه را تایید کنبد. تایید کردن هدف ها و نتایج تان به شما کمک می کند مطمئن شوید که هر چیزی که تصویر خوانی کرده اید همان تاثیری که شما می خواستید را داشته است. 4. وارد حالت تمرکز بر تصویر شوید. تمرکز بر تصویر روشی منحصر به فرد برای نگاه کردن به تصاویر است بطوریکه قسمت نیمه خودآگاه ذهنتان تصاویری که از برابر چشمانتان می گذرانید را تصویر خوانی کند. 5. به حالت درونی ثابتی دست یابید. شما از تکنیک های بسیاری برای دست یافتن به حالت یادگیری سریع در حین تصویر خوانی، استفاده خواهید کرد. جلسه س تصویرخوانی را با احساس چیرگی به پایان برسانید. این ذهن خودآگاه و بقیه س ذهن ها ب جز خودآگاه را مطمعن می سازد تا هر چیزی که تصویر خوانی کرده اید را فعال کنند. 6. بهتر است به ذهنات یادآوری کنید که گنجایش تصویر خوانی با سرعت فوق العاده را دارد. این جلسات به ذهن شما گنجایش تازه ای نمی دهند. این کمک می کند تا توانایی های ذاتی ذهن خود را شناسایی و آزاد کنید.

تندخوانی

تکنیک نارنگی عکس خوانی

یکی از تکنیک های مرسوم برای عکس خوانی معروف به تکنیک نارنگی عکس خوانی است استاد با این تکنیک قصد دارد توجه مطالعه کننده را از متن دور کند تا او بتواند با ضمیر ناخوداگاه مطالعه نماید. هر چند این روش فرضیه ای است که مبانی بسیار ضعیفی دارد ولی با توجه به مطرح شدن ان در فضای مجازی متنی را ترجمه کردیم که ترجمه ان را در اختیار شما قرار می دهیم. قبل از مطالعه این متن به یک نکته فرعی اشاره کنم. ما جهان سومی هستیم چون جهان اولی ها ذهن ما را از حقایقی که برای ما مفید است دور کرده اند. برای این دور نگه داشتن ما از کمال و موفقیت به یک بهانه نیاز داشتند و موضوعاتی این چنین با توجه به جذابیت فراوان بهترین گزینه هستند. چون وقت زیادی از شما و ما و بقیه اشغال می کنند و بعد از کلی تلاش و گذر عمری، تلاش گر متوجه می شود که وقت زیادی را به بیهوده تلف نموده است. با تمام این احوال متن زیر را که توضیح تکنیک نارنگی عکس خوانی است را برای شما توضیح می دهیم این متن ترجمه قسمتی از یک مقاله در این رابطه است که توسط تیم ترجمه موسسه نصرت ترجمه و در اختیار علاقه مندان قرارداده شده است تکنیک نارنگی با استفاده از تکنیک نارنگی می توانید به راحتی وارد حالت آرامش و گوش به زنگی شوید. ویژگی اضافه شده ی این تکنیک ساده، این است که به طور اتوماتیک واحد های در دسترس توجه شما را هدایت می کند. نتیجه پیشرفت سریع در مهارت های خواندن است. مطالعات نشان می دهند که خواندن و حافظه، هر دو به توجه نیاز دارند. شما 7 به علاوه یا منهای 2 واحد توجه در ذهن خودآگاهتان دارید. با تنظین تمرکزتان روی نقطه ای خاص، بقیه ی قسمت ها را به طور موثری بر روی کاری که در دست دارید متمرکز می کنید. تحثیثات همچنین نشان می دهند که موقعیت دقیق توجه تان مهم است. برای مثال، در حین رانندگی، بهترین مکان برای توجه جاده است. برای یک خواننده ی کارآمد، بهترین مکان برای توجه بالا و پشت سر است. تکنیک نارنگی کمک می کند مکان مناسب برای توجه حین یادگیری را تنظیم کنید. مراحل: 1. یک نارنگی خیالی را در دست بگیرید. وزن، رنگ، باقت، و بوی نارنگی را تجربه کنید. 2. به آرامی چشم هایتان را ببندید و نارنگی را در جایی قرار دهید که روی سر شما در جای متعادلی باشد. از احساسات تان آگاه باشید. 3. تصویر کنید که میدان دیدتان باز می شود. 4. چشم هایتان را در حالی که هنوز نارنگی را بالای سرتان تصور می کنید، باز کنید. سپس شروع به خواندن کنید. با انجام این تکنیک، مطالب را با روانی و سرعت بالا می خوانید. توانایی تمرکزتان بر روی اطلاعات افزایش پیدا می کند. خواندن با آرامش بیشتری همراه می شود. در چند هفته ی اول ممکن است خودآگاه نارنگب را در پشت سرتان قرار دهید. به زودی این تبدیل به فرآیندی اتوماتیک می شود، به طوری که مطالب تان هر چه باشد، خود به خود وارد حالت ایده آل خواهید شد. The Tangerine Technique You quickly and easily establish a relaxed state of alertness when you use the Tangerine Technique. An added feature of this simple technique is that it automatically directs your available units of attention. The result is an immediate improvement in reading skills. Studies show that both reading and memory require attention. You have seven, plus or minus two, units of attention available at a conscious level. By fixing your attention on a single point, you effectively focus the other available units of attention to perform the task at hand.

تندخوانی

تکنیکهای عکسخوانی

تکنیکهای عکسخوانی بسیار متفاوت می باشند. گروه هایی که در زمینه عکس خوانی مطالعه می کنند و سیستم عکس خوانی را تدریس می نمایند تکنیکهای عکس خوانی ذهنی را به طور کلی به این شکل تدریس می نمایند. دراینجا به یک مقاله انگلیسی که به بیان روشها و اصول عکس خوانی اشاره می کند، خواهیم پرداخت این متن ترجمه یک مقاله انگلیسی می باشد که توسط تیم موسسه تندخوانی نصرت ترجمه و در اختیار علاقه مندان قرار داده شده است تکنیک هایی که که می توانند به شما کمک کنند: بازی شناسایی کلمه مراحل بازی: 1. پس از تصویر خوانی فرهنگ لغت، زمانی را به آرمش آموزی خود اختصاص دهید. اجازه دهید تا یکی از لغاتی که تصویر خوانی کرده اید به آرامی و آسانی ئارد ذهن خودآگاهتان شود. ممکن است این طور به نظر برسد که این لغت را خودتان می سازید، زیرا شما صفحات را با ذهن خودآگاهتان نخوانده اید. 2. در چشم ذهن خود، فرهنگ لغت باز را در مقابل چشمانتان تصور کنید. تصور کنید که می توانید هر دو صفحه را از بالا و پایین ببینید. تصور کنید جایی در میان صفحه ی باز شده همان لغتی وجود دارد که وارد ذهنتان شد. با تجسم خود به مکان لغت نگاه کنید، و تظاهر کنید که می توانید جایی که لغت به آنجا تعلق دارد را پیدا کنید. 3. زمانی که آماده شدید( زمانی که برای شما راحت است)، به آرامی چشم هایتان را باز کنید، و به لغت داخل فرهنگ لغت نگاه کنید. مکانی که برای آن لغت تصور کرده بودید را با مکان واقعی اش مقایسه کنید. WORD RECOGNITION GAME Steps of the Game: 1) After PhotoReading the dictionary, relax a while within yourself. Allow a word from the pages you have PhotoRead to gently and easily come into your conscious awareness. It may feel as if you are making up this word, since you did not "read" the pages of the dictionary with your conscious mind. 2) In your mind's eye, imagine the opened dictionary in front of you. Imagine you can see the two pages with the top and bottom of the book. Imagine that placed there on one of the pages of the opened book is the word you chose. Look at the position of the word with your imagination, and pretend you can get a sense of where the word belongs on the page. 3) When you are ready (at a rate that is comfortable for you), gently open your eyes, and look up your word in the dictionary. Compare your imagined placement of the word with its actual position on the page of the book.

تندخوانی

ستاره ی شگفتی در عکس خوانی

ستاره شگفتی در عکس خوانی با اصطلاح خاصی همراه است این متن ترجمه یک مقاله انگلیسی می باشد ستاره ی شگفتی هدف: نشان دادن نحوه ی مسدود شدن یادگیری توسط ذهن منطقی و اینکه چطور جلوی موفقیت سد های احساساتی می سازیم. این تمرین شما را برای کشف تفکر جدید و استراتژی های احساس کردن آماده می سازد، که می توانند منجر به مهارت های تصویر خوانی گردند. ملزومات: . آلبوم دوره یادگیری شخصی را در یک طرف قرار دهید تا مشاهده ستاره را مسدود کنید. . آینه ی کوچک . مداد یا خودکار برای طراحی . طرح ستاره ی شگفتی آماده سازی: آلبوم را بین خود و ستاره قرار دهید تا دید خود از ستاره را مسدود کنید. آینه را در یک دست خود بگیرید تا ستاره را تنها از طریق آینه بتوانید ببینید. تمرین: هنگام نگاه کردن به ستاره از طریق آینه،ستاره را ترسیم کنید. سعی کنید ستاره را در 90 ثانیه بکشید. یکی از بزرگترین چالش ها و مانع ها برای تصویر خوانی این است که شما می دانید چطور باید بخوانید. بسیاری از ما فراموش کرده ایم که بار اول چگونه یاد گرفتیم بخوانیم. این تمرین، چنین تجربه ای را برای شما فراهم می کند. ما یاد می گیریم به سختی تمرکز کنیم و با دقت یاد بگیریم، زیرا مهم ترین چیز درباره ی یادگیری صفحه ای است که جلوی چشمانمان می باشد. مانند این است که اصرار کنیم هر چیزی که برای کشیدن ستاره نیاز داریم از طریق آینه به ما می رسد. اگر این تنها استراتژی تان است، دچار " انسداد ذهن" خواهید شد- جلو و عقب خواهید شد و قادر نخواهید بود که پروسه را انجام دهید. به این فکر کنید که یک ستاره چه شکلی است. می دانید که با یک نقطه در بالای صفحه شروع می شود. دستتان برای کشیدن اولین خط چگونه حرکت خواهد کرد؟ شما باید بدون توجه به شکل موجود در آینه حرکت کنید. تنها راه برای کشیدن ستاره ایت است که از پشت چشم هایتان به ستاره نگاه کنید- از ذهنتان- و سپس مطابق تصویر درونی تان ترسیم کنید. آینه به شما تنها دو چیز می گوید. به شما بازخورد می دهد که آیا میان خطوط هستید، و به شما کمک می کند بدانید چه زمانی جهت را تغییر دهید. وقتی به یک نقطه ی اتصال رسیدید و لازم بود جهت را تغییر دهید، به تصویر درونی تان فکر کنید و اینکه دست تان در کدام مسیر باید حرکت کند. با اولین احساس حرکت درست، حرکت کنید و آینه را فقط برای دانستن این که آیا بین خطوط هستید چک کنید. همین استراتژی در مورد خواندن نیز صدق می کند. نیاز است که از پشت چشم هایمان بخوانیم. باید به تصاویر و احساسات درونی مان تکیه کنیم، صفحه را فقط برای دانستن زمان تغییر و اینکه چه موقع تصویر درونی متن باید تغییر کند تا با تصویر بیرونی مطابقت کند، چک کنیم. در مرحله ی اول، عدم صلاحیت ذهن ناخودآگاه، مشکلاتی خواهید داشت. چیزی در زندگی تان شکسته اما نمی دانید برای تعمیرش به چه چیزی نیاز دارید و یا برای تعمیرش چه باید بکنید. در این مرحله داشتن حس ترس متداول است، که گاهی ائقات با هیجان و امکان حل مشکل همراه می شود. سپس، احساس می کنید که پاسخ های کنونی تان به خوبی به شما خدمت نمی کنند. در واقع، منبع مشکلاتتان هستند. تکنیک های جدید یاد می گیرید و برخی از آنها را امتحان می کنید، اما به نظر نا آشنا می آیند. اکنون می دانید چه چیزی شکسته است، می دانید چه بکنید، اما هنوز قادر به انجام آن نیستید. ما این مرحله را بی کفایتی خودآگاه می نامیم. مرحله ی سوم، شایستگی خودآگاه، یک جهش کوانتومی را ارائه می دهد. تکنیک های جدیدتان تبدیل به مهارت می شوند، و به کمک آن ها موفقیت را تجربه می کنید. با این حال، این مهارت ها هنوز به طور کامل وارد زندگیتان نشده اند. هنوز نیاز است به خودتان یادآوری کنید که از رویکرد جدید استفاده کنید. در نهایت، وارد مرحله ی برتری می شوید. در مهارت هایتان استاد شده اید، و بطور اتوماتیک از آنها استفاده می کنید. تکنیک ها تبدیل به قسمت هایی ذاتی از کیفیت زندگی جدیدتان می شوند. STAR OF WONDER Purpose: To show how the logical mind blocks learning and how we easily create emotional barriers to success. This exercise opens you to discovering new thinking and feeling strategies that turn into PhotoReading skills. Requirements: • Stand the Personal Learning Course album up on one end to block view of Star • A small hand-held mirror • A pencil or pen for drawing • Star of Wonder diagram (below) Prepare: Stand the course album up between you and the Star to block the line of sight to the Star. Hold the mirror in one hand so that you can see the Star only through the mirror. Exercise: While looking at the Star through the mirror, trace the Star. Try to draw the star in 90 seconds! One of the biggest challenges or blocks to learning PhotoReading is that you already know how to read. Many of us have forgotten the process of how we first learn something. This exercise creates such a learning experience. We are taught to focus hard and read carefully, because the most important thing about reading is on the page in front of us. This is like insisting that everything you need in order to draw the Star has to come from the mirror. If this is your only strategy you will develop "brain lock"— you will go back and forth, unable to make progress. Think of what a Star looks like. You know it starts with a point at the top. How would your hand move to draw the first line? You have to make this move regardless of what the reflected image in the mirror looks like. The only way to successfully draw the Star is to look at the Star behind your eyes—in your mind—and then draw as you would draw the inner picture, by moving your hand. The mirror will tell you only two things. It will give you feedback about whether you are staying between the lines, and it will let you know when to change direction. When you reach a junction and need to change direction, think of the internal image and which way your hand has to move. Move by first feeling the correct movement and check the mirror only to know you are staying between the lines. The same strategy applies to reading. We need to read from "behind our eyes." We must rely on our internal pictures and feelings, checking the page to know when our feelings must change and when our inner pictures must be changed to match the outer words on the page. In the first stage, Unconscious Incompetence, you know you have a problem. Something in your life is broken, but you are not aware of what needs fixing or how to respond in order to fix it. At this level it is common to feel fear, sometimes paired with excitement over the possibility of solving the problem. Next, you sense that your current actions are not serving you well. Your actions, in fact, are the major source of your problem. You learn about new techniques and even try some of them, but they seem unfamiliar. Now you know what is broken, you know what to do, but you are unable to do it yet. We label this stage, Conscious Incompetence. The third stage, Conscious Competence, represents a quantum leap. Your new techniques become skills, and you experience success with them. Even so, these skills are not fully integrated into your life. You still need to remind yourself to use the new approach. Finally, you enter the stage of Excellence. You have mastered your skills, and you use them automatically. The techniques become a natural a part of your new quality of life.

تندخوانی

مطالعه با سیستم عکس خوانی ذهنی چگونه است

حتما این را شنیده اید که با سیستم عکس خوانی می توان تا 25.000 کلمه در دقیقه مطالعه نمود اما مطالعه با سیستم عکس خوانی ذهنی چگونه است و با چه ترفندی افراد می توانند 120 صفحه کتاب را در یک دقیقه بخوانند. در حالی که فقط میشود در یکی دقیقه 120 صفحه را ورق زد. این مطلب را کسانی که طرفدار سیستم عکس خوانی ذهنی هستند به وضوح در مقالات خود مطرح می کنند این مطلب برای ما هم کمی (خیلی) عجیب است. آنچه در مقالات، کتابها و وب سایتهایی که درمورد عکس خوانی مطرح می شود اینگونه است: شما صفحات کتاب را به سرعت با چشم مرور میکنید. می بایست چشم در وسط هر صفحه نگاه بیاندازد ولی سعی کند از گوشه های چهار سمت برگه، به حالت یک عکس برداری صفحه را ببیند و با سرعت ورق بزنید. قاعدتا خواهید توانست حدود 120 صفحه را به این شیوه ورق بزنید البته کارهای دیگری را نیز باید انجام دهید که درک کردن برای شما در این روش اتفاق بیفتد. بعد از انجام این کارها به طور ناخوداگاه شما کتاب را درک کرده اید و محتوا را فهمیده اید. هرچند موسسه تندخوانی نصرت به سیستم عکس خوانی با این شیوه اعتقادی ندارد اما در توضیح این روش باید گفت که در عکس خوانی، با کمک گرفتن از ضمیر ناخودآگاه درک حاصل می شود. یعنی شما کتاب را ورق میزنید. از یک صفحه با چشم عکس می اندازید و ضمیر ناخود اگاه مطلب را درک خواهد نمود. البته برای عکس خوانی توضیحات و روشهای دیگری هم وجود دارد که با این توضیح از عکس خوانی تفاوت بسیار دارد. قطعا اینگونه مطالعه مورد پذیرش کسانی که میخواهند کتاب را بفهمند، یا آن را برای یک آزمون بخوانند مفید نخواهد بود چه اینکه عملا در این روش درصد کمی از متن درک می شود. (قاعدتا تیترهای بزرگ که با آن سرعت از جلوی شما به صورت خوانا رد شده اند) روشهای دیگری نیز در توضیح عکس خوانی بیان میشود که در مقالاتی دیگر به آن خواهیم پرداخت

تندخوانی

آیا فهمیدن در عکس خوانی اتفاق می افتد

آیا فهمیدن در عکس خوانی اتفاق می افتد ؟ تا منظور از فهمیدن چه باشد. اینکه کلیتی از متن را بفهمید، یک تفسیر از فهمیدن است و اینکه تک تک کلمات را بفهمید و خود را برای ازمونهای سخت و سوالات کوتاه پاسخ اماده کنید نوع دیگر فهمیدن است. قطعا با آن سرعت بالا فهمیدن امکان پذیر نیست اما فهمیدن یعنی چه فهمیدن 1 ادراک، دانستن، درک کردن، دریافتن، شناختن 2 آگاهی‌یافتن، مطلع‌شدن، واقف‌شدن 3 احساس کردن، باخبرشدن، بوبردن، خبردارشدن این مهم است که فهمیدن و یادگیری را چگونه معنا کنیم و در نهایت ببینم میتوان با عکس انداختن از متن کتاب، مطالب را کاملا فهمید و یاد گرفت یادگیری واقعی چیست؟ تفاوت فهمیدن با حفظ کردن چرا برای به خاطر سپردن مطالب یک کتاب ، چند بار آن را می‌خوانیم و پس از مدتی مطالب را فراموش می‌کنیم؟ چرا گاهی مطالب را به جای فهمیدن حفظ می‌کنیم؟ علایم و نشانه‌های فهمیدن یک مطلب با حفظ کردن آن در چیست؟ روش صحیح کدام است؟ راهکارهای مناسب یادگیری درست در چیست؟ به خاطر سپردن ، مهارت و هنری است همانند حرف زدن، خواندن و فکر کردن. هر کسی می‌تواند با تلاش و آموزش اصولی هر یک از این مهارت‌ها یا همه آن‌ها را در خود تقویت کند. برای این منظور در ابتدا باید تفاوت حفظ کردن و فهمیدن عمیق مطالب را با هم بدانیم. تفاوت حفظ کردن و فهمیدن مطالب [lightbulb] یادتان باشد، حافظه بخشی از مغز است که وظایف خاص خودش را انجام می‌دهد. بنابراین سعی کنید وظایفی را به آن محول کنید که قدرت انجام آن را دارد و چیزی را از آن طلب کنید که قادر به انجام دادنش باشد. [lightbulb] این صحیح است که بدون حافظه، یادگیری معنی ندارد اما یادگیری را به معنی «حفظ کردن» گرفتن هم کاملاً اشتباه است. [lightbulb] برای حفظ کردن هر چه بهتر، سعی کنید به هنگام حفظ مطالب از تمرکز بالایی برخوردار باشید. زیرا عامل اصلی فراموشی‌های ما نداشتن تمرکز به هنگام حفظ کردن و بازیابی کردن اطلاعات از حافظه است. [lightbulb] به خاطر داشته باشید که حافظه شما از دو بخش اصلی تشکیل شده است: 1- حافظه کوتاه مدت که معمولاً برای چند لحظه تا حداکثر چند دقیقه کوتاه عمل می‌کند. 2- حافظه بلند مدت که از چند دقیقه تا پایان عمر مطالب را در خود نگه می‌دارد. [lightbulb] مطالبی که به حافظه بلند مدت سپرده می‌شود بر اساس یافته‌های متعدد تا پایان عمر در ذهن‌مان باقی می‌ماند مگر آنکه در اثر آسیب‌های مغزی دچار آسیب دیدگی شود. [lightbulb] آنچه را که شما فراموشی می‌نامید، فراموشی به مفهوم از بین رفتن آموخته‌های‌تان نیست. بلکه ناتوانی شما در به یادآوری آنچه که به خاطر سپرده‌اید است. برای مقابله با این پدیده باید از راهکارهای ویژه یادآوری استفاده کرد. [lightbulb] برای آنکه مطالب از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت منتقل شوند (یعنی مسیر طبیعی و آزاد خود را طی کنند) باید از روش‌های خاص این انتقال استفاده کرد که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهیم کرد. [lightbulb] این اصل را به خاطر بسپارید که هر مطلبی که فهمیده شود حتماً حفظ هم می‌شود اما هر مطلبی که حفظ شود الزاماً فهمیده نمی‌شود. به عبارت دیگر هر مفهومی محفوظ هم هست اما هر محفوظی مفهوم نیست، گواه این موضوع یادگیری طوطی‌وار است. مراحل یادگیری عمیق مرحله اول: درک مفاهیم در مرحله اول باید بدانیم قلب یادگیری فهمیدن مفاهیم است. هر مطلب درسی دارای یک یا چند مفهوم اصلی است که هدف نویسنده را مشخص می‌کند. همه شکل‌ها، نمودارها، مثال‌ها هم برای فهمیدن مطلب است. پس باید بدانید قدم اول در فهمیدن مطلب پیدا کردن هدف درس و یا درک مفاهیم است. مرحله دوم: پیوند زدن مفهوم به دانسته‌های قبلی خود یک جنبه مهم درک مفاهیم اصلی این است که بدانید این مفهوم با مفاهیمی که قبلا یاد گرفته‌اید چه ارتباطی دارد. برای این کار باید مفهوم را مقایسه کنید و برای آن مثال بزنید و نمونه آن را در زندگی خودتان پیدا کنید. مثال زدن را ساده نگیرید.اگر بتوانید برای هر مفهوم مثال‌های درستی بیاورید یعنی توانسته‌اید آن مفهوم را خوب بفهمید. مرحله سوم: سازماندهی و دسته‌بندی مطالب در این مرحله باید مطالبی که حفظ می‌کنیم سازماندهی و دسته‌بندی کنیم. زیرا حافظه‌ای که مطالب طبقه‌بندی شده و سازمان داده شده را دریافت می‌کند به مراتب بهتر از حافظه‌ای که مطالب مبهم و درهم را دریافت می‌کند. مرحله چهارم: مرور مرور چهارمین مرحله برای نگهداری و حفظ مطالبی است که به زحمت به خاطر سپردیم. برای این منظور در فواصل مختلف آنچه را به خاطر سپرده‌اید مرور کنید تا مطالب به صورت صریح و روشن در دسترس‌تان قرار گیرد. مرحله پنجم: خلاصه نویسی و یادداشت برداری مطالب مفهوم درس را با بیان و زبان خودتان دوباره تعریف کنید. یکی از مهم‌ترین نشانه‌های فهمیدن هر مطلب آن است که بتوانید آن را با زبان خودتان تعریف کنید. زمانی که توانستید این کار را انجام دهید این تعریف را در برگه یا دفتری به طور خلاصه یادداشت کنید. از همه مطالبی که مطالعه کرده‌اید خلاصه‌ای تهیه کنید و یادتان نرود که خلاصه‌ها باید به زبان خودتان باشد نه رونویسی از کتاب. فقط یادتان باشد که در این خلاصه‌ها باید نکات کلیدی را یادداشت کنید. مرحله ششم: ارزیابی آخرین مرحله یادگیری، ارزیابی است. ارزیابی یکی از مهمترین مهارت‌ها در آگاهی از یادگیری است. در ارزیابی شما یادگیری‌تان را بررسی می‌کنید و متوجه می‌شوید چه مقدار از مطالب را فهمیده‌اید و در چه قسمت‌هایی مشکل دارید. با این ارزیابی می‌توانید به راحتی برنامه‌ریزی کنید. روش‌های کاربردی برای یادگیری بهتر [lightbulb] هرگز حجم انبوهی از مطالب را یک جا به خاطر نسپارید. برای حفظ کردن مطالب زیاد بهتر آن است که در فواصل زمانی مختلف بخش‌های گوناگون مطلب را حفظ کنیم. این کار دقت حافظه را افزایش خواهد داد. [lightbulb] مطالبی که در فواصل زمانی مختلف به حافظه سپرده‌ایم به یکدیگر متصل کنید و بین آن‌ها پیوند معنایی ایجاد کنید تا هم یکپارچگی و انسجام حافظه حفظ شود، هم انسجام مطلب به خاطر سپرده شده و هم سهولت در بازیابی اطلاعات از حافظه ممکن و میسر گردد. [lightbulb] حافظه شما در ساده‌ترین شکل می‌تواند به مرکز بایگانی یک اداره تشبیه شود همانگونه که در اداره برای پیدا کردن پرونده‌تان نیاز به شماره پرونده دارید، برای بازیابی اطلاعات از حافظه هم نیاز به سر نخ خاصی دارید. [lightbulb] به هنگام حفظ کردن مطالب در حافظه از سرنخ‌های ویژه خودتان استفاده کنید. سرنخ‌ها علائم، نشانه‌ها، کلمات یا حروفی هستند که سریعاً شما را به یاد مطالبی که به خاطر سپرده‌اید می‌اندازد. [lightbulb] آنچه را که حفظ می‌کنید به قسمت‌های کوچک‌تری مثل پاراگراف، جمله و یا حتی واژه تقسیم کنید تا جریان حفظ کردن آسان‌تر شود. [lightbulb] آنچه را که حفظ می‌کنید با صدای بلند تکرار کنید. این کار چند فایده دارد اول آنکه آنچه را می‌بینید در حافظه دیداری شما ثبت می‌شود، دوم آنکه آنچه را با صدای بلند تکرارمی‌کنید مجبورید به حافظه حرکتی‌تان هم بسپارید زیرا برای تولید صوت به آن نیاز دارید. سوم آنکه آنچه بیان می‌کنید را خودتان هم می‌شنوید بنابراین در حافظه شنیداری شما هم ثبت می‌شود. چهارم اینکه، آنچه را می‌شنوید با آنچه را می‌بینید مقایسه می‌کنید و ... خلاصه کلام اینکه این شیوه حفظ کردن متکی بر حافظه چند حسی است که بهترین نتیجه را به بار می‌آورد. هر مطلبی را که حفظ می‌کنید چند بار از خودتان بپرسید و خودتان به پرسش‌های تان جواب دهید و جواب‌های‌تان را با مفاهیم اصلی موجود در متن مقایسه کنید و ارزشیابی کنید. این کار یعنی از خود پرسیدن و به خود پس دادن بهترین نوع خود ارزیابی حافظه‌ای است. [lightbulb] موقع حفظ کردن مطالب، از قدرت تخیل و تجسم ذهنی‌تان حداکثر استفاده را ببرید. این عمل باعث افزایش عملکرد حافظه می‌شود. [lightbulb] سعی کنید موقع حفظ کردن خودتان را در موقعیت بازیابی اطلاعات قرار دهید. مثلاً تصور کنید آنچه را که تاکنون در حال حفظ کردنش هستید مورد سؤال توسط دبیر مربوطه قرار گرفته و شما در حال پاسخ دادن به آن هستید. این عمل هم راندمان حافظه‌ای شما را به شکل شگفت‌آوری افزایش می‌دهد. چه زمانی می‌فهمیم یادگیری عمیق انجام شده است 1. بتوانید آن موضوع را به زبان خود بیان کنید. 2. بتوانید در جاهای ضروری علت‌ها را ذکر کنید و موضوع را تحلیل و تفسیر کنید. 3. بتوانید سوالات خوبی از آن‌ها طرح کنید. 4. بتوانید به خوبی به سوالات مربوط به آن پاسخ دهید. 5. با گذشت زمان به راحتی آن را فراموش نکنید و در صورت فراموشی با یک نگاه و مرور سریع آن را به یاد آورید. 6. در حل تمرینات و تست‌ها تسلط و سرعت عمل بیشتری داشته باشید.

کتاب نظریه های جدید یادگیری

تندخوانی

ادعا: مغز ما ممکن است جملات را قبل از اینکه آنها را تشخیص دهیم کاملاً هضم کند

در عکس خوانی، بر توانایی ذهن بر درک مفاهیم با استفاده از ضمیر ناخوداگاه تاکید میشود

افراد می توانند جملات کوتاه را پردازش کنند و قبل از اینکه از کلمات و اعداد جلوی چشم خود آگاه شوند، معادلات را حل کنند، تحقیقات جدیدی نشان می دهد که ممکن است برای انجام کارهای مبتنی بر قانون مانند خواندن و حساب کردن نیازی به هوشیاری کامل نداشته باشیم. در مجموعه ای از آزمایشات در دانشگاه عبری اورشلیم، بیش از 300 دانشجوی شرکت کننده به طور ناخودآگاه در معرض کلمات و معادلات از طریق یک تکنیک تحقیقاتی موسوم به سرکوب مداوم فلاش (CFS) قرار گرفتند. با این روش، یک تصویر ثابت در مقابل یک چشم ظاهر می شود در حالی که تصاویر با تغییر سریع در مقابل چشم دیگر چشمک می زنند. تصاویر در حال تغییر در ابتدا بر آگاهی غالب می شوند، و اجازه می دهند تصویر ثابت قبل از اینکه به هوش بیاید، به طور ناخودآگاه ثبت شود. در بخش اول مطالعه، یک چشم با عبارت یا جمله ای ثابت ارائه شد که با تغییر شکل های رنگارنگ که جلوی چشم دیگر چشمک می زنند، «نقاب» می شد. به دانش آموزان دستور داده شد که به محض آگاهی از کلمات، دکمه ای را فشار دهند. این مطالعه معمولاً حدود یک ثانیه طول می‌کشد، اما عبارات منفی مانند «قاچاق انسان» و جملات تند مانند «قهوه را اتو کردم» معمولاً سریع‌تر از عبارات مثبت و عبارات منسجم‌تری مانند «لباس‌ها را اتو کردم» ثبت می‌شوند.

منبع

تندخوانی

تجربه شرکت در یک کلاس عکس خوانی

ترجمه از متن انگلیسی

کمتر انجام می دهید اما بیشتر انجام می دهید؟ با رویکرد ذهنی کامل، در خواندن و همچنین در زندگی امکان پذیر است. اولین مواجهه من با عکس خوانی در طول کارگاه Peak Performance 204 در جولای گذشته بود که در آن دکتر ون تارپ پیش نمایشی پنهانی از این تکنیک را به دانشجویان ارائه داد. من کاملاً مشکوک بودم اما دستورالعمل ها را دنبال کردم. من از نتایج مقایسه یادآوری سنت خوانی با عکس خوانی بسیار شگفت زده شدم - توانستم حدود 70٪ از نکات کلیدی کتابی را که به طور سنتی خوانده ام (زمان صرف شده 10 ساعت) و 50٪ برای کتاب را به خاطر بیاورم. من عکس خوانده شده (کمتر از 1 ساعت). نسبت عرق به حقوق صاحبان سهام من را مجذوب خود کرد. من همچنین با دانشجویی که کارگاه دکتر پل شیل را گذرانده بود صحبت کردم و آن را به شدت توصیه کردم. ماه گذشته، من در کارگاه آموزشی 3 روزه که توسط دکتر شیل در نیوجرسی آموزش داده شد شرکت کردم و نحوه استفاده از ذهنم را عمیقاً تغییر داد، یک رویکرد ذهنی کامل (به نقل از دکتر شیل) به همه چیز. من سعی خواهم کرد درک خود را از خواندن عکس در زیر خلاصه کنم، اما ابتدا چند نمونه از چگونگی بهره مندی از آن را بیان می کنم: در طول کارگاه، من قبلاً نتایج باورنکردنی را تجربه کردم. به عنوان مثال، من توانستم در عرض چند ثانیه پاراگراف دقیقی را پیدا کنم که حاوی پاسخ سوال من بود (عکسخوانی بسیار هدفمند است همانطور که بعداً توضیح خواهم داد) در یک مقاله 4 صفحه ای در مجله "کمال گرایی". در این مورد، هدف من این بود که "به من کمک کند تا دخترم را در کمال گرایی کمک کند." متنی که من پیدا کردم در مورد والدین و والدین کمال گرا بود (که در واقع دقیقاً همان چیزی است که من به آن نیاز داشتم). در مورد دیگری، من در حال «خواندن» کتابی در مورد یادگیری ذهنی بودم (حدود 300 صفحه). تقریباً تمام پاسخ سؤالاتم را در حدود 20 دقیقه دریافت کرده بودم. سپس فکر کردم «خب، من تمام مبانی نظری پشت فرضیه و استدلال های منطقی شما را دریافت کردم. همه آنها منطقی هستند اما من آمار و شواهد تجربی می خواهم. من می‌خواهم برخی حقایق و داده‌ها را ببینم.» حدس بزنید، صفحه بعدی که "به طور تصادفی" ورق زدم، یک مطالعه آزمایشی در مقابل کنترل و نتایج است! نمونه های بسیار دیگری از این دست بود که من شخصاً در طول کارگاه تجربه کردم. دکتر شیل تجربیات باورنکردنی تری را از دانشجویانش و خودش به اشتراک گذاشت. پس از پایان کارگاه، شروع به عکاسی از کتاب ها، مجلات و خبرنامه ها کردم. مطمئناً منحنی یادگیری وجود دارد، عمدتاً در مورد این که بتوانم حالتی آرام داشته باشم و ذهن خودآگاه خود را در مواقعی که نیازی به آن نیست از این فرآیند دور نگه دارم:-)! اما من از نتایج بسیار راضی هستم. چیزی که باعث شد بفهمم قدرت عکس‌خوانی بسیار فراتر از کتاب/مواد چاپی است، اتفاقی بود که در یک مهمانی شام یک هفته پس از کارگاه رخ داد. حدود 3 روز قبل از مهمانی، به طور تصادفی فکر کردم: "آیا خوب نیست اگر بتوانم به نوعی از تکنیک عکس خوانی برای به خاطر سپردن نام همه مهمانان در مهمانی استفاده کنم؟" اما نمی‌توانستم فوراً بفهمم که چگونه روش را در چنین زمینه‌ای اعمال کنم، بنابراین فکر را رها کردم. در مهمانی، بعد از حدود 30 دقیقه اول، ناگهان متوجه شدم که نام تک تک مهمانان (تقریبا 20 نفر از آنها) را به یاد دارم! به طور معمول، احتمالاً می‌توانم اراده کنم تا حدود دو یا سه نام را به خاطر بسپارم. نه تنها همه نام‌ها را به خاطر می‌آورم، بلکه می‌توانم همه زوج‌ها را با هم تطبیق دهم، و این کار بدون زحمت بود. سپس متوجه شدم که از آنجایی که کلید عکس خوانی در مورد آموزش ضمیر ناخودآگاه است، می توان آن را برای هر چیزی اعمال کرد! بعداً این اتفاق را با لیبی آدامز در میان گذاشتم (من فقط دوره 28 روزه او را قبل از کارگاه عکس خوانی به پایان رساندم و در دوره بعدی او ثبت نام کردم). او به من گفت که فکر تصادفی من در مورد "آیا خوب نیست اسامی مهمان ها را به خاطر بسپارم" به عنوان دستورالعملی برای ذهن ناخودآگاه من بود. "اما لیبی، من حتی متوجه نشدم که چگونه این تکنیک را به کار ببرم..."، و او پاسخ داد: "وظیفه تو این نیست که بفهمی چگونه..." حیرت انگیز است، اینطور نیست؟ آنجا بود که فهمیدم ضمیر ناخودآگاه من مانند جن شخصی من است که دستورات من را بدون چون و چرا انجام می دهد (به قول لیبی "بهتر یا بد"). مراقب کارهایی هستم که ضمیر ناخودآگاهم را از طریق افکار خودآگاهم انجام دهد. من همچنین درک جدیدی از این دارم که چرا افکاری مانند "من نمی توانم انجامش دهم... انجامش غیرممکن است... من هرگز این کار را به پایان نخواهم رساند..." می توانند پیشگویی های خود تحقق بخش باشند - زیرا جن من می گوید: "آرزوی تو فرمان من است". :-). این درک باعث شد که به طور هدفمند از ذهن ناخودآگاهم استفاده کنم (به نظرم نه). من ابتدا با بازیابی حافظه شروع کردم. من فهمیدم که اگر می تواند چنین شگفتی هایی را با حافظه کوتاه مدت انجام دهد، در مورد حافظه بلند مدت چطور؟ یک روز، نمی‌توانم به یاد بیاورم که دستکش‌های باغبانی‌ام را کجا گذاشته‌ام. من در وسط گاراژم ایستادم، غرق در 6 قفسه وسایل در دو طرف، بدون اینکه آنها را کجا گذاشته ام. خوب، نفس عمیقی کشیدم، ساکن شدم و از ذهن ناخودآگاهم پرسیدم: «دستکش ها را کجا گذاشتم؟» چند ثانیه ساکت ماندم. بعد، بدن من به طور طبیعی به سمت یک طرف چرخید، سپس نگاهم را روی یک بخش خاص رها کردم، سپس منطقه‌ای را به سمت داخل بردم و آنها آنجا بودند! از آن زمان تاکنون چنین دستورات بازیابی را کاملاً مؤثر انجام می دهم. سپس فکر کردم، اگر می تواند به یادآوری چیزهای گذشته کمک کند، در مورد رویدادهای آینده چطور؟ منطقاً هم باید کار کند. بنابراین، سعی کردم ذهن ناخودآگاه خود را یادآوری کند. برای مثال، وقتی صبح به این فکر می‌کردم که «پس از تحویل گرفتن دخترم از کمپ تابستانی، در راه بازگشت از بانک پول نقد دریافت کن»، به‌جای گذاشتن یادآوری در تلفن، به «جن» خود دستور می‌دادم (چون من به هر حال همیشه هشدار را از دست بدهید). متوجه شدم که وقتی از خانه بیرون می‌رفتم، فکر "دریافت پول نقد" ظاهر می‌شود (هشدار اول:-). سپس در راه خانه پس از برداشتن دخترم، درست زمانی که می خواستم در چهارراه بپیچم تا به بانک برسم، دوباره فکر «دریافت پول نقد» مطرح شد. من فقط چرخش درست را انجام می دهم تا به بانک بروم. یادآوری مبتنی بر مکان! این همیشه برای من کار می کرد و بعد متوجه شدم که چیز جالب تر است. یک روز شوهرم از من خواست که وقتی به خانه رسیدم یادم باشد که یک تکه سنگ مرمر را اندازه بگیرم. مکث کردم، ساکن شدم و یادآوری را تنظیم کردم. چند ساعت بعد، به یاد آوردم که یک یادآوری تنظیم کرده‌ام، اما نمی‌توانم به یاد بیاورم که یادآوری در مورد چیست. اما وقتی به خانه رسیدم، و به طور خاص، وقتی وارد حیاط پشتی شدم، فکر "مرمر را اندازه گیری کن" به ذهنم خطور کرد، زیرا سنگ مرمر آنجا بود، در حیاط پشتی. بنابراین، حدس می‌زنم نمی‌توانستم یادآوری را به خاطر بیاورم زیرا نیازی به آن نداشتم! ضمیر ناخودآگاه من چه به یاد بیاورم چه نخواهم دستور مرا اجرا خواهد کرد. آشنا به نظر می رسد که چگونه برنامه نویسی قدیمی ما (به عنوان مثال از دوران کودکی) می تواند تا این حد ریشه دار باشد، حتی زمانی که ما آگاهانه از آنها آگاه نیستیم؟ دلایل بیشتری برای پاک کردن باورهای غیر مفید. آخرین مثال من در واقع دو ذهن ناخودآگاه بود که با هم کار می کردند - دختر 9 ساله من و من. او را به وقت دکتر بردم. در اتاق انتظار، انبوهی از مجلات را دیدم و تصمیم گرفتم چیزی مفید برای "ما" پیدا کنم. از او خواستم که یک مجله انتخاب کند. سپس یک نگاه به جلد انداختم و بلافاصله "راهبردهایی برای افراد بسیار حساس (HSP)" را در گوشه پایین سمت چپ انتخاب کردم. این بسیار مرتبط است زیرا من چندین سال قبل از اینکه بفهمم او یک HSP بسیار معمولی است، با پدر و مادرم مبارزه کردم. من بخش را در 2 دقیقه خواندم و 3 نکته بسیار مرتبط را با او به اشتراک گذاشتم، از جمله "نه" یک پاسخ کامل است. برای کمک به HSP ها برای تعیین مرزها (البته او چند روز بعد از خط روی من استفاده کرد:-). یک مثال خوب از همکاری ضمیرهای ناخودآگاه، زیرا قصد من این بود که «چیزی مفید برای خود بیابم» (من به نوعی HSP هستم، اگرچه به اندازه او قوی نیستم). Btw، من حتی نام مجله را نمی دانم / به خاطر دارم - هیچ ظرفیتی برای اطلاعات نامربوط که ذهن ما هر لحظه در معرض آن قرار می گیرد تلف نمی شود ... در نهایت، اما مطمئناً مهم‌ترین، زمانی که من جلدهای اوج اجرای دکتر تارپ را با عکس خواندم (4 جلد را در یک نشست در حدود 40 دقیقه انجام دادم)، چنان احساس کردم که تقریباً در تمام طول راه گریه کردم. این بسیار شدید است و به من یادآوری کرد که گاهی اوقات در جلسات تبرک یگانگی چه احساسی داشتم. اگر همه چیز انرژی است، کتاب ها قطعا از این قاعده مستثنی نیستند. عکس‌خوانی به من آموخته است که کتاب‌ها را «تجربه» کنم نه اینکه فقط «خواندن» آنها را انجام دهم. بنابراین، خواندن عکس چگونه کار می کند؟ در اینجا خلاصه ای از درک خودم در زیر آمده است. وب سایت دکتر پل شیل www.learningstrategies.com است. فرض اصلی پشت عکس خوانی این است که به ذهن ناخودآگاه ما ضربه بزنیم تا در زمانی که در اختیار داریم، مطالب را در سطح درک مورد نیازمان پردازش کنیم. دکتر شیل از عبارت ذهن ناخودآگاه برای اشاره به همه چیزهایی که ضمیر خودآگاه نیستند، اعم از ناخودآگاه یا ناخودآگاه و غیره استفاده می کند. این با خواندن سریعتر کاملاً متفاوت است. با پیروی از فرآیند 5 مرحله‌ای، ابتدا بذر سؤالاتی را که می‌خواهیم از کتاب به آنها پاسخ دهیم می‌کاریم، سپس ذهن ناخودآگاه را در معرض مطالب قرار می‌دهیم (از طریق عمل به ظاهر بی‌هدف فقط «ورق زدن») ، در مرحله بعد مدتی را برای ذهن ناخودآگاه در نظر می گیریم تا جذب/ پردازش شود و در مرحله نهایی فعال سازی، ذهن ناخودآگاه ما را به پاسخ هایی که در کتاب به دنبال آن هستیم می برد و همچنین ذهنی ایجاد می کنیم. نقشه برای ثبت بینش های کلیدی. همانطور که می بینید، در کل این فرآیند، سنگین کردن سنگین توسط ذهن ناخودآگاه ما انجام می شود که ظرفیت پردازش بسیار بیشتری نسبت به محدودیت 7 بیتی اطلاعات (+/- 2) ذهن خودآگاه ما دارد. خب، به هر حال این توضیحات منطقی من از "روش پشت جنون" است. حدس می‌زنم که نمی‌توانم ذهن خودآگاهم را متوقف کنم تا سعی کند آن را تجزیه و تحلیل و معنا کند:-). بسیاری از شما از من در مورد یادآوری پرسیدید. اگرچه یادآوری چیزی بود که من را مجذوب کرد تا در ابتدا به این موضوع نگاه کنم، اما اکنون فکر می‌کنم قوی‌ترین تأثیر از خواندن عکس من 1) هدفمندی و 2) ارتباط شخصی است. زمانی که کتابی را "فعال می کنم"، از قبل 5 تا 7 سوال بسیار خاص دارم که در آن زمان برای من بسیار مرتبط هستند. من می توانم یک کتاب 300 صفحه ای را در 30 دقیقه فعال کنم زیرا فقط به دنبال پاسخ این سؤالات هستم. اگر از شما بپرسم که بینش اصلی شما از مطالعه سنتی یک کتاب 300 صفحه‌ای چیست، احتمالاً به هر حال چند نکته کلیدی را به من می‌دهید. همچنین، این احتمال وجود دارد که افراد مختلف برداشت های متفاوتی از یک کتاب داشته باشند. فکر می‌کنم عکس‌خوانی به ما کمک می‌کند تا با پردازش نکردن آگاهانه موارد نامرتبط، به سرعت آنچه مفید/نیاز است (دوباره، ارتباط شخصی) را پیدا کنیم. در واقع، من واقعاً یادآوری «بهتر» را با خواندن عکس تجربه می‌کنم زیرا سلول‌های مغزم در پردازش «نویز» تلف نمی‌شوند. می‌خواهم ما را دعوت کنم تا درمورد منظورمان از «دقت به خاطر آوردن» به معنای سنتی فکر کنیم - چگونه «دقت» را تعریف کنیم؟ ارتباط شخصی احتمالاً باید بخشی از معادله در اینجا باشد… چند نکته پایانی: فکر می‌کنم دلایل متعددی وجود دارد (علاوه بر اینکه ذهن من برای یادگیری آن بسیار باز است) که از کارگاه عکس‌خوانی بسیار بهره بردم. از طریق برنامه Super Trader در موسسه Van Tharp، من یاد گرفتم که دنیای بیرونی تنها بازتابی از آنچه در درون من می گذرد است و از قدرت تمام برنامه نویسی خود آگاه شدم. من همچنین چهار بیان ذهن را از کارگاه Peak Performance 202 یاد گرفتم و سپس دوره 28 روزه لیبی آدام را تکمیل کردم. این دوره ها به من این امکان را داد که ذهن ناخودآگاه خود را بسیار بیشتر از قبل درک کرده و به آن اعتماد کنم. پس از بیست سال کار در زمینه تجزیه و تحلیل، در درجه اول بر پردازش ذهن خودآگاه خود متمرکز شده ام، که اکنون می دانم که مانند قطره ای از آب در اقیانوس وسیع آگاهی جهانی است.

منبع این مقاله

در مورد این متن سوالی دارید؟ اینجا بنویسید.