یک. واسطه ها
از طريق واسطهها میتوان بين مطالب و مواد غير مرتبط روابط معنیدار برقرار كرد. فرض كنيد دانشآموزی میخواهد فهرستی از جفتهای متداعی شامل: شانه ـ ليوان، پا ـ صندلی و چكش ـ ساعت را حفظ كند. اگر اين دانشآموز برای معنیدار كردن اين جفتها از واسطههای ذهنی، مثلا "شانه در ليوان است"، "او پايش را بر روی صندلی گذاشت"، "يا او با چكش به ساعت كوبيد" استفاده كند يادگيریاش بهتر خواهد بود.
دو. تصويرسازی ذهنی
اگر بخواهيد به خاطر بسپاريد كه گوجهفرنگی از ميوهجات است، میتوانيد يك تصوير ذهنی برای خود بسازيد شامل يك ظرف پر از ميوههای مختلف كه گوجهفرنگی نيز در ميان آنهاست. يا اينكه مجسم كنيد كه مشغول خوردن از داخل يك ظرف ميوه هستيد كه در ميان آنها گوجهفرنگی نيز ديده میشود. هريك از اين استراتژیها به شما كمك خواهد كرد تا به آنچه قصد يادگيریاش را داريد معنی بدهد و آن را به اطلاعات قبلا آموخته شده خود مربوط سازيد.
سه. كلمه كليد
در اين روش، با استفاده از يك كلمه آشنا، دو كلمه به هم ربط داده و به طور معنیدار به حافظه سپرده میشوند. اين روش دارای دو مرحله است. ابتدا، برای يادگيری يك كلمه بيگانه يك كلمه آشنا، ترجيحا يك كلمه عينی (غير انتزاعی)، انتخاب میشود. در مرحله بعد، با استفاده از يك تصوير ذهنی يا يك جمله، معنی كلمه بيگانه با كلمه آشنا تداعی میشود. فرض كن می خوای كلمه انگليسی bill (بيل) (به معنی قبض آب، برق، تلفن و غيره) را یاد بگیری. حالا يك كلمه در زبان فارسی پيدا كن که وقتی bill را میبينی اون کلمه هم یادت بیاد. فرض كني اون كلمه فارسی بيل كشاورزی باشه! حالا شما يك بيل رو كه قبض آب يا برق در اون قرار دارد مجسم کن!